دنیای هزارتوی ذهن آدمی با معجون نظریه و نظریه پردازی عجین شده است. این ویژگی، قدرت خلاقیت و آفرینندگی را ‐ به مدد کلمات، نشانه ها و سمبل ها ‐ به آدمی ارزانی داشته است. این توانایی گاهی انسان را در یافتن راه حل مشکلات یاری رسانده و گاهی هم فارغ از دغدغه های زندگی بوده و بیشتر به شکل هنر نمایان شده است. مظهر و جلوه این توانایی که گاه مفید و گاه غیر مفید بوده، واژة نظریة خوب را در ادیبات علم، پیشِ روی اندیشمندان و سیاستگذاران و مدیران قرار داده است.
در این نوشتار تلاش شده تا بر چیستی یک نظریة خوب توضیحی فراهم آید و فرآیند نظریه پردازی به عنوان یکی از جدی ترین فعالیت های ذهن، بررسی شود. این مقاله در دو بخش به نگارش درآمده است: بخش نخست مقاله بر چیستی نظریة خوب متمرکز شده و مدل هایی که به تبیین این موضوع پرداخته اند بررسی می شود. در این بخش شاخص های خوب بودن نظریه به سه دسته فلسفی، روش شناختی و کاربردی تقسیم شده است. در بخش دوم مقاله، با نقد مدل های موجود در زمینة پیوند نظریه و عمل (شکل دهی نظریة خوب)، مدلی برای پیوند دادن معنابخشی کارورزان و اندیشمندان ارائه شده است. این مدل برای ساخت یک نظریة خوب بر همکاری کارورزانِ عمل گرا و اندیشمندانِ علم گرا تأکید ویژه داشته و بر این باور است که نظریه های تجویزی کارورزان باید با نظریه های توصیفی و هنجاری اندیشمندان درهم آمیزد، تا نوعی نظریة خوب شکل گیرد. جهت خرید روی لینک زیر کلیک کنید