الگوی پیش بینی کنندگی راهبردهای خودتنظیمی ریاضی برای ابعاد خلاقیت در میان دانش آموزان دبیرستان های پرورش استعدادهای درخشان، نمونه دولتی و عادی

هدف پژوهش حاضر بررسی الگوی پیش بینی­کنندگی راهبردهای خودتنظیمی ریاضی برای ابعاد خلاقیت در میان دانش­آموزان دبیرستانی بود. بدین منظور، گروهی متشکل از 507 دانش­آموز سال اول دبیرستان (259 دختر و 248 پسر) با میانگین سنی 15 سال و 6 ماه و انحراف معیار 8 ماه از مدارس پرورش استعدادهای درخشان، نمونه دولتی و عادی شهرستان شیراز به عنوان آزمودنی در این پژوهش شرکت نمودند. مقیاس راهبردهای خودتنظیمی ریاضی و پرسشنامه مدادی- کاغذی چندگزینه­ای خلاقیت به عنوان ابزار سنجش در این تحقیق به کار برده شد. مقیاس راهبردهای خودتنظیمی ریاضی از سه مؤلفه راهبردهای خودتنظیمی عمومی یادگیری، راهبردهای ویژه حل مسأله ریاضی و راهبردهای فراشناختی تشکیل شده و پرسشنامه مدادی- کاغذی چندگزینه­ای خلاقیت شامل چهار بعد سیالی، بسط، ابتکار، و انعطاف­پذیری است. مطالعات قبلی در فرهنگ ایرانی مبین روائی و پایائی قابل قبول نمرات این ابزارها در میان دانش­آموزان بوده است. یافته­های پژوهش حاضر نشان داد که رابطه همبستگی بین مؤلفه­های خودتنظیمی ریاضی و ابعاد خلاقیت برقرار است. تحلیل­های رگرسیونی چندگانه بیانگر آن بود که راهبردهای ویژه حل مسأله ریاضی، مهم­ترین عامل پیش بینی­کننده ابعاد چهارگانه خلاقیت است. فزونی در کاربرد این راهبردها و نیز راهبردهای فراشناختی، افزایش خلاقیت را به دنبال دارد. راهبردهای شناختی عمومی که معرف شیوه­های ساده­تر و نسبتا سطحی پردازش اطلاعات از قبیل مرور ذهنی است، خلاقیت را از بعد بسط و ابتکار پیش­بینی نمی­کند و در مقایسه با راهبردهای پیچیده­تر، به کاهش سیالی و انعطاف­پذیری می­انجامد. افزون بر این، پژوهش حاضر نشانگر آن بود که دانش­آموزان مدارس پرورش استعدادهای درخشان، و نمونه دولتی در مقایسه با دانش­آموزان مدارس عادی از سیالی و انعطاف­پذیری بیشتری در تفکر برخوردارند، اما تفاوتی در ابعاد خلاقیت بین دانش­آموزان مدارس پرورش استعدادهای درخشان، و نمونه دولتی حاصل نشد. جهت خرید روی لینک زیر کلیک کنید