پژوهش کیفی ؛ روش یا بوش ؟

هدف از مقاله حاضر، بررسی دو رویکرد پژوهشی عمده مطرح در عرصه روش شناسی پژوهش با توجه به مبانی معرفت شناسی و وجوه تمایز هر رویکرد با دیگری می باشد. در این راستا، برخی از دشواری های پژوهش های کمی که منجر به ناکامی آنها در پژوهش های علوم انسانی شده، مطرح و مورد بحث قرار می گیرد. این مقاله کانون توجه خود را معطوف به تعارضات درونی چهارگانه شامل ورژن، تمام نگاری، چندصدایی و شک گرایی در پژوهش های کیفی مبتنی بر پدیدارشناسی نموده و ضمن شرح این تعارضات که به وسیله هارلی، هاردی و آلوسن طرح شده اند، به ناکامی پژوهش های کیفی در غلبه بر موانع روش شناسی و رفع چالش ها اشاره می کند. در ادامه، ظهور پژوهش ترکیبی به عنوان جانشینی نارسا برای رفع دشواری های دو روش کمی و کیفی به دلیل عدم توجه به مفروضه های زیربنایی هر یک از این روش ها معرفی و مورد نقد قرار می گیرد. با استناد به چنین مباحثی و عنایت به یافته هایی که نشان می دهند اغلب مغالطه های اسکات در تمام پژوهش های کمی، کیفی و ترکیبی به تناوب مشاهده می شود، نویسندگان پاراکمیت گرایی را به منزله رویکردی بدیل برای غلبه بر دشواری های روش شناختی روش های موجود، معرفی می کنند. جهت خرید روی لینک زیر کلیک کنید