مسئله این پژوهش، بازنمایی جامعه ایران در مواجهه با مدرنیته در سریال قهوه تلخ مهران مدیری است؛ یعنی، پرسش اصلی ما این است که آیا در این سریال، جامعه ایران پدیده ای نامعقول و ناسازگار با مدرنیته بازنمایی می شود؟ برای پاسخ به این پرسش، از روش تحلیل روایت (الگوی تحلیل شخصیت های گریماس) استفاده کرده ایم. سپس، با استفاده از مطالعات پسااستعماری به نقد بازنمایی شخصیت های سنتی و مدرن و موانع شکل گیری مدرنیته در ایران پرداخته ایم. یافته های پژوهش بعد از تطبیق الگوی گریماس بر چهار اپیزود سریال، نشان می دهد که همه شخصیت های سنتی سریال، به عنوان دیگری «مستشارالملک» (نماد مدرنیته) بازنمایی شده اند؛ به عبارتی، با استفاده از کلیشه هایی مانند کندذهن، تنبل، منفعت طلب و بی منطق شخصیت پردازی شده اند. در مقابل، قهرمان داستان (نماد مدرنیته) شخصیتی خلاق، فعال و منطقی بازنمایی شده است. در کلّ سریال، مستشارالملک نقش فاعل را برعهده دارد؛ از این مسئله می توان چنین نتیجه گرفت که فرهنگ و جامعه ایران افراد را به گونه ای بازنمایی می کند که هیچ انگیزه ای برای تغییر و پیشرفت ندارند. بنابراین، جامعه ایران فاقد هرگونه توان برای تغییر و تلاش به سمت مدرن شدن است. در روایت سریال، موانع اصلی شکل گیری مدرنیته که عبارت اند از: ساختار نظام آموزشی، ساختار عمودی قدرت، استبداد ایرانی، کندذهنی و تنبل بودن ایرانیان، مانع رسیدن قهرمان داستان به اهدافش می شود. بر اساس نقد پسااستعماری، می توان گفت اگرچه سریال بر نقاط ضعف جامعه ایران به درستی دست می گذارد، در نهایت روایت غالب سریال به گفتمان های شرق شناسانه نزدیک می شود که مورد نقد مطالعات پسااستعماری است. جهت خرید روی لینک زیر کلیک کنید