نوشتار حاضر(1)، ضمن اشاره به چیستی پژوهش کمی و کیفی و نقدهای مطروحه پیرامون الگوی پژوهش کمی، به چالشی که پس از ویلهلم دیلتای در مرزبندی میان سنت های علوم طبیعی و انسانی پدید آمد، می پردازد و نسبت دو الگوی پژوهشی را با علوم مذکور، نشان می دهد. در این رهگذر دیدگاه های تجربه گرایان، پوزیتیویست ها و ایده الیست ها مورد بحث قرار گرفته است. مقاله در ادامه، مبانی معرفت شناسانه و هستی شناسانه دو الگوی پژوهش کمی و کیفی را تشریح و بر ضرورت توجه پژوهشگران به این تمایزها تاکید نموده است. جهت خرید روی لینک زیر کلیک کنید