یکی از کارکردهای احزاب سیاسی تجمیع و تألیف خواسته های مردم و انتقال آن خواسته ها به دستگاه سیاسی و نمادهای تصمیم گیری است. همان طور که موریس دوورژه می گوید: احزاب چون ترجمان نیروهای اجتماعی به شمار می روند و خواسته های گروه، طبقه، و نیروی اجتماعی ای را که از آن برآمده اند تأمین می کنند. این هدف از طریق کسب و حفظ قدرت توسط احزاب معمولاً در نظام انتخاباتی تحقّق می یابد. بررسی کارکرد احزاب در جامعه ایران، نشان دهنده آن است که احزاب به ویژه از زمان کودتای 28 مرداد تاکنون ناکارآمد بوده اند. استدلال این مقاله آن است که ماهیت رانتیر دولت در دهه چهل و پنجاه شمسی از جمله دلایل ناکارآمدی احزاب سیاسی بوده است. دولت قبل از انقلاب، با توان اقتصادی حاصل از درآمدهای رانتی توانسته بود به حمایت از مصرف گرایی و تأمین نیازهای اوّلیه زندگی عامّه مردم بپردازد، و آنها را از گرایش به فعّالیت های سیاسی در چارچوب احزاب و دیگر گروه ها برای پیگیری خواسته هایشان باز دارد؛ همچنین درآمدهای مالیاتی این توان را به دولت می داد که با درآمدهای رانتی، احزاب دولتی کاملاً وابسته ای را به وجود آورد و به کنترل و سرکوب احزاب مخالف بپردازد. جهت خرید روی لینک زیر کلیک کنید