دور هرمنوتیکی و نقش آن در مطالعات ادبی، فهم و نقد متون

امروزه ، هرمنوتیک – چه آن را از سنخ دانش بدانیم یا از جنس روش، و چه از مقولة هنر و مهارت – به درخت تناوری تبدیل شده است که در خاک علوم و فنون ریشه دوانیده و بر حوزه‌های مختلف معرفت‌ انسانی سایه گسترانیده است . هرمنوتیک در حرکت تاریخی‌اش ادوار و مراحل مختلفی را پشت سر گذاشته و چهره‌های گوناگونی به خود گرفته است، اما همواره وجه مشترک همة این گرایشها و شاخه‌ها، مسئلة فهم بوده است. ویژگی ساختاری و بنیادین فهم را که از آن به دَور هرمنوتیکی تعبیر کرده‌اند، دَوری بودن و حلقویت (Circularity) آن دانسته‌اند. اصل مهم دور هرمنوتیکی این است که فهم اساساً کنشی است ارجاعی و تردّدی. شناخت و فهم یک چیز در گروِ شناخت کلیّتی است که آن چیز در آن واقع شده است و پیوسته، دور میان اجزاء و کل در جریان است. اما این دور، از سنخ دور منطقی – دور باطل – نیست، و به دلیل باز بودن و ایستا نبودن و انعطاف‌پذیری، عملاً ظرفیتها و امکانهای بسیاری را برای خواندن، فهم، و تأویل متن، پیش می‌کشد و مجال گفتگو وتعامل با انواع دانشهای زبانی، رویکردهای نقد و نظریة ادبی و جریانهای فلسفی را فراهم می‌کند . در این مقاله ضمن مروری فشرده به گرایشهای هرمنوتیک، به طرح تلقی‌های مختلف از دور هرمنوتیکی و زمینه و پیشینة تاریخی، شیوه‌ها و حوزه‌های کاربرد آن خواهیم پرداخت. جهت خرید روی لینک زیر کلیک کنید