هدف این مقاله راه یافتن به پیش زمینه های اجتماعی ـ فرهنگی در قصه های مثنوی مولاناست، تا از این طریق بتوان به تصویری از سیمای جامعة عصر وی دست یافت. به همین منظور پس از گزینش نود قصه از شش دفتر مثنوی که دارای زمینه های اجتماعی آشکارتر بوده، به طبقه بندی طبقات، اصناف و مشاغل اجتماعی و تحلیل مباحث اجتماعی ـ فرهنگیِ بازتاب یافته در این قصه ها پرداخته شده است.
در این پژوهش بیش تر به یکی از لایه های متن یعنی مسایل اجتماعی ـ فرهنگی و نقطة عزیمت در روایت ها که همانا واقعیت های خوب یا بد اجتماعی ـ فرهنگی است توجه شده است. نتیجة بدست آمده، جامعة عصر شاعر را گرفتار آداب و رسوم تقلیدی، ستم، فساد، دروغ و ریاکاری، بلاهت و جهل، سطحی نگری، ستیز، قتل، دزدی و… نشان میدهد. جهت خرید روی لینک زیر کلیک کنید