در ترجمة متون ادبی یا متونی که ویژگی های ادبی دارند، مسئلة سبک اهمیت بسیاری دارد. برخی این اهمیت را تاحدی می دانند که اساساً ترجمة متون ادبی را ترجمة سبک می دانند. یکی از موضوعات مرتبط با سبک، یکدستی سبک است؛ موضوعی که کمتر در مباحث ترجمه به آن پرداخته شده است. در این مقاله، نویسندگان نخست میان سبک متن اصلی و سبک متن ترجمه شده تمایز قائل می شوند و مؤلفه های سبک را بر می-شمارند و سپس، مفهوم یکدستی سبک را تعریف می کنند و در پایان، به بررسی ترجمة غلامعلی حدادعادل از قرآن می پردازند و براساس اصولی که مترجم راهنمای کارش قرار داده است، ترجمه را تحلیل می کنند. نتیجة تحقیق نشان می دهد مترجم در مواردی چند اصول خود را زیرپا گذاشته است و درنتیجه، ترجمة او فاقد یکدستی سبک است. جهت خرید روی لینک زیر کلیک کنید