در این مقاله، مـا دیـدگـاه لکان را درباره زبان و ناخودآگاه بررسی می کنیم .دیدگاه هایی که برگرفته از تئوری های «فروید» است. ژاک لکان برای ناخودآگاه ذهن انسان ساختاری شبیه به ساختار زبان قایل است. یعنی همان رابطه دال و مدلول حاکم در نظام زبانی که در ساختار ناخودآگاه ذهن نیز وجود دارد. به عبارت دیگر، همچنان که بکارگیری دال هایی همچون اصوات و کلمات، زنجیره ای از مدلول ها یا معانی را در ذهن مخاطب ایجاد می کنند، ناخودآگاه ذهن نیز در تماس با دال هایی همچون مزه خوراکی ها، رایحه برخی اشیاء یا اشخاص و یا دیدن بعضی از تصاویر، خاطراتی را از گذشته به صورت مدلول هایی در ذهن ما بیدار می کند. پیش از لکان، ساختارگرایانی همچون کلود لوی- استروس نیز، برای تمامی فرایندهای اجتماعی، از جمله زبان، ساختاری بنیادین قایل بودند که غالب اوقات به شکل ناخودآگاه باقی می ماند. درست همانند زبان که زنجیره ای از واحدهای نشانه ای و نمادین را تشکیل می دهد، ناخودآگاه انسانی نیز مجموعه ای از عناصر نشانه ای را که حاصل امیال ارضاء نشده فرد است، همچون کدها و رمزگان زبانی درخود ذخیره می کند. لکان به تآسی از فروید، میان سه مفهوم «نیـاز»،«کشش» و «میل» تفاوتی اساسی قائل است؛ و در حالی که مفهوم نخست را یک نیرویی فیزیکی قلمـداد می کند، برای دو مفهوم دیگر فرایندی روانشناختی قایل است. لکان فرضیه «عقده ادیپ» را وارد نظام زبانی می کند. از دیدگاه او وقتی که کودک متولد می شود، در فضایی رقابتی با پدر، برای تصاحب مادر قرار می گیرد، حال این کودک یرای رقابت با پدر باید در همان نظام نمادینی که پیش تر پدر وارد آن شده، حضور یابد و از زبان به عنوان ابزاری برای ایجاد این گفتمان استفاده کند. این مقاله تلاشی است تا چگونگی تشکیل گفتمانی را با حضور عنصر زبان به عنوان نظامی نمادین نشان دهد، نظامی که در ذهن کودک شکل گرفته تا او را در فضایی رقابتی با پدر برای تصاحب مادر قرار می دهد. جهت خرید روی لینک زیر کلیک کنید