تحلیلی از مفهوم «از خود بیگانگی» در شعر ناصر خسرو

“«از خود بیگانگی»، به معنی دور شدن ا زاصل خویش، موضوعی است که در دوران‏های مختلف، مورد توجه دانشمندان بوده است؛اما در عصر جدید و در جامعه صنعتی، به شکل تازه‏ای ظهور کرد و چهره خویش را نمودار ساخت؛به طوری که دانشمندان بزرگ جامعه شناس، درباره این پدیده هشدارها داده و جامعه را از آن برحذر داشته‏اند.

در جامعه‏شناسی«از خود بیگانگی»، در حوزه تقسیم فنی کار(تکنولوژی)، از جنبه فردی و اجتماعی توجه صاحب‏نظران را به خود جلب کرده است؛زیرا در این راستا، انسان یا نسبت به خود، بیگانه می‏شود یا نسبت به جامعه.در جوامع صنعتی، توکویل را اولین کسی دانسته‏اند که بدون ذکر «الیناسیون»به تبیین آن پرداخت، سپس مارکس، این دیدگاه‏ها را تکمیل کرد؛البته برخی از این دانشمندان تنها از دیدگاه اقتصادی، به این موضوع نگریسته‏اند.میشل فوکو، آلن تورن و ملوین زیمن نیز دیدگاه‏های خویش را، دراین‏باره تبیین کرده‏اند.

در متون ادب فارسی نیز این موضوع، نه تنها از جنبه ظاهری؛بلکه از جهات مختلف، مورد توجه قرار گرفته است.ناصر خسرو، یکی از اولین شاعرانی است که با مطرح کردن ارزش انسان و اهمیت او، با توجه به اوضاع اجتماعی، فرهنگی و سیاسی روزگار خود، درباره این بیگانگی، سخن می‏گوید و انسان‏ها را از غفلت و بی‏خبری نسبت به جایگاه خویش، برحذر می‏دارد.او گرفتار شدن انسان را به زرق و برق‏های دنیوی و اسارت در چنگال دیو، دور شدن از مقام خود می‏داند و کفتاروارگی را رمز بزرگ غفلت می‏شمارد.
” جهت خرید روی لینک زیر کلیک کنید